زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها قبل از رحلت
شـعــلـه آه مـرا هـر دلـی ادراک کـنـد دود آن رخـت عـزا بر تن افـلاک کـند یـوسـفی بـود مـرا پیـرهـنی بـاقی ماند تا که تـشریح غـم سیـنۀ صد چاک کند جان اگر هم بدهـم پیـرهـنـش را ندهـم کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند دست از چاک گـریـبان نکشیدم بی او کاش دستـش برسد اشک مرا پاک کند تـن عــریــان شــده او نــرود از یــادم خـواسـتـم باد تنـش را پر خاشـاک کند بیرمق خسته دویدیم به غـارت نرویم صیـد را دیـدن صیـاد چه چـالاک کـند سر او را که شکستند سرم نیز شکست آئـینه میشکـند جـامـه اگر چـاک کـند خیزران بود لب و آیه تطهیر و شراب یاد آن مرثیـه خـون بر جگـر تاک کند |